سردار شهید محمد منصورکیائی

یا حسین (ع)

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/HOSSEIN/kamel/167.jpg

[ شنبه 2 دی 1391

] [ ] [ کیان ]

[ ]

چرا و چگونه خدا را بپرستم؟!

چرا و چگونه خدا را بپرستم؟!

یا سجاد (ع)


هرگاه نام امام چهارم شیعیان برده می شود ناخداگاه عبادتهای ایشان در ذهن تداعی می شود. القاب ایشان هم نشان دهنده اوج اهتمام حضرت بر عبادت و بندگی خداست. عبادت حقیقی با معبود هستی را باید از ایشان آموخت. زیرا که ایشان مجسمه عبادت و بنده به تمام معنای خداوند متعال بودند

.


بعد از جدشان رسول الله و امیرالمۆمنین و پدرشان علیهم السّلام کسی را نتوان همتراز و هم رتبه در عبادت حضرت سجاد علیه السّلام دانست. این امام همام هم در مقدار و کمیت و هم در کیفیت در اعلی درجه عبودیت است. از طرفی آن حضرت در کلمات چه بصورت خطابی و پند و موعظه و چه بصورت مناجات با خدا و دعا انسانها را به بندگی تنها معبود سزاوار پرستش یعنی الله جل جلاله دعوت کرده اند. در ذیل گوشه ای از سخنان امام علی بن الحسین علیهماالسلام در رابطه با عبادت و نیز حالات ایشان در عبادت تقدیم می گردد.

 

چرا خدا را می پرستم؟

امام سجاد علیه السّلام فرمود: من كراهت دارم كه خداوند را عبادت كنم و مقصود رسیدن به ثواب او باشد، اگر چنین باشم مانند بنده‏اى طمع كار خواهم بود كه براى مزد كار مى‏كند، و اگر به او مزدى ندهند كار نمى‏كند و علاقه ‏اش را نشان نمى‏دهد.

از طرف دیگر كراهت دارم كه خداوند را براى ترس از عقاب و یا عذابش عبادت كنم، و اگر چنین كنم مانند بنده‏اى بدكار خواهم بود كه اگر نترسد كارى نمى‏كند، گفته شد پس چرا خداوند را عبادت مى‏كنید فرمود براى اینكه او را شایسته عبادت مى‏دانم و به من نعمت داده است.[1]

همچنین حسن بن محبوب، از یونس بن ابى فاخته‏ روایت كرده كه گفت: امام سجّاد را دیدم كه وقتى به گورستان رسید، گریه سختى نمود و فرمود: آه! چرا عمر خود را در غیر طاعت خدا تباه كردم و چنانچه سزاوار بود او را عبادت نكردم، تا هم از عذاب او نجات یابم و هم به درجات عالیه برسم‏.[2]

امام سجاد علیه السّلام فرمود: من كراهت دارم كه خداوند را عبادت كنم و مقصود رسیدن به ثواب او باشد، اگر چنین باشم مانند بنده‏اى طمع كار خواهم بود كه براى مزد كار مى‏كند، و اگر به او مزدى ندهند كار نمى‏كند و علاقه ‏اش را نشان نمى‏دهد

چگونه خدا را بپرستم

الامام السجاد علیه السّلام: اللّهمّ صلّ على محمّد و آله! و ارزقنی صحّة فی عبادة، و فراغا فی زهادة، و علما فی استعمال، و ورعا فی إجمال. [3]

خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست! و مرا تندرستیى براى عبادت‏، و آسایش خاطرى براى زهد، و دانشى براى كار بستن، و ورعى براى كار خوب كردن ارزانى دار! [4]

أَسْأَلُكَ خَوْفَ الْعَابِدِینَ لَكَ، وَ عِبَادَةَ الْخَاشِعِینَ لَكَ، وَ... [5]

خدایا! از تو مى‏خواهم خوف و خشیت عابدان را به من ارزانى دارى و عبادت خاشعان را ...[6]

یا سجاد
همچون خوشه گندم

به امام سجّاد علیه السّلام «ذو الثّفنات» (صاحب پینه‏هاى زانو) مى‏گفتند، زیرا «ثفنات» جمع «ثفنه» به معنى زانو است، و سجده‏هاى طولانى امام سجّاد علیه السّلام روى زانوانش اثر عمیق كرده بود.

زهرى [دانشمند معروف عصر آن حضرت‏] مى‏گوید: «در میان بنى هاشم، شخصى را برتر از امام سجّاد علیه السّلام ندیدم».

امام باقر علیه السّلام فرمود: پدرم امام سجّاد علیه السّلام در یك روز، هزار ركعت نماز مى‏خواند.

روایت شده: آن حضرت، داراى پانصد درخت خرما بود، در كنار هر درختى، دو ركعت نماز مى‏خواند، [و بر اثر اندام لاغرى كه داشت‏] باد آن حضرت را مانند خوشه گندم حركت مى‏داد، و هرگاه وضو مى‏گرفت، رنگش زرد مى‏شد.

خانواده‏اش به او مى‏گفتند: این چه حالى است كه هنگام وضو بر تو عارض مى‏شود؟.

در پاسخ مى‏فرمود: أتدرون بین یدى مَن أرید أن اقوم؟!‏ «آیا مى‏دانید كه در پیشگاه چه كسى مى‏خواهم بایستم؟!».[7]

فاطمه یكى از دختران حضرت على- علیه السّلام- وقتى كه دید برادرزاده‏اش چگونه خود را در عبادت خدا به سختى انداخته است به جابر گفت: برو و به على بن حسین- كه یادگار پدرش است و از كثرت عبادت و سجده، بینى‏اش شكافته و پیشانى و زانوانش پینه بسته- بگو از خودش مواظبت نماید و خود را این قدر در عبادت خدا به رنج و زحمت نیندازد.[8]

هنگامى كه جابر بن عبد اللَّه وارد شدند امام سجاد علیه السّلام در محراب عبادت بودند، جابر مشاهده كرد امام علیه السّلام از عبادت زیاد لاغر شده است، حضرت سجاد علیه السّلام از جاى خود برخاست و از حال او جویا شد و او را در كنار خود نشانید.

جابر متوجه او شد و گفت: یا ابن رسول اللَّه این عبادت زیاد براى چیست و چرا خود را این چنین به مشقت افكنده‏اید، مگر نمى‏دانى كه خداوند بهشت را براى شما خلق كرده و براى كسانى كه شما را دوست مى‏دارند و دوزخ را هم براى دشمنان شما آفریده است.

آن حضرت، داراى پانصد درخت خرما بود، در كنار هر درختى، دو ركعت نماز مى‏خواند، [و بر اثر اندام لاغرى كه داشت‏] باد آن حضرت را مانند خوشه گندم حركت مى‏داد، و هرگاه وضو مى‏گرفت، رنگش زرد مى‏شد

امام‏ سجاد علیه السّلام فرمودند: اى همنشین رسول خدا! مگر نمى‏دانى كه جدم رسول خدا همه اعمال گذشته و آینده‏اش مورد رضایت خداوند بود ولى باز هم در عبادت‏ كوشش مى‏كرد، پدرم فداى او باد كه به اندازه‏اى عبادت كرد تا ساقهایش ورم كرد.

به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله عرض شد تو این گونه خدا را عبادت مى‏كنى در حالى كه گناهان گذشته و آینده‏ات آمرزیده است، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: درست است ولى من نباید بنده شاكرى باشم؟![9]

 

در خانه تو

از جمله مناجات امام علیه السلام در بیت اللّه الحرام، مناجاتى است كه طاووس نقل كرده، مى‏گوید: «در تاریكى شب وارد حجر اسماعیل شدم، ناگاه على بن حسین علیهما السلام را دیدم كه وارد شد و سرپا ایستاد هر چه خدا بخواهد نماز خواند، سپس به سجده رفت و سجده طولانى كرد، من با خودم گفتم‏ مرد صالحى از خاندان نبوت است گوش بدهم ببینم چه مى‏گوید شنیدم كه مى‏گفت: «خدایا! بنده‏ات در خانه تو آمده و درمانده و درمانده، گدا و نیازمند به تو در خانه تو ایستاده است ...»

طاووس، این مناجات كوتاه را حفظ كرد، مناجاتى كه از خود فراموشى و اقرار به بندگى بى‏قید و شرط خداوند متعال حكایت مى‏كند، و همواره بهنگام حاجتى این دعا را مى‏خواند و به گفته خودش، هر گرفتارى و اندوهى كه برایش پیش مى‏آمد، خداوند بدان وسیله برطرف مى‏كرد. [10]

 

پی نوشت:

1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و كفر ( ترجمه كتاب الإیمان و الكفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش. ج‏2 ؛ ص10

2. دیلمى، حسن بن محمد - سلگى نهاوندى، على، إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، 2جلد، ناصر - قم، چاپ: اول، 1376ش. ج‏1 ؛ ص151

3.الصحیفة السجادیة ، ناشر: الهادى‏، چاپ: اول‏- قم ‏1418 ق‏، ص100   

4.حكیمى، محمدرضا و حكیمى، محمد و حكیمى، على - آرام، احمد، الحیاة / ترجمه احمد آرام، 6جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1380ش.ج‏1 ؛ ص519

5.الصحیفة السجادیة، ص260    

6.الصحیفة السجادیة-ترجمه آیتى ( نیایش پنجاه و چهارم‏)، ناشر: سروش‏- تهران‏، چاپ: دوم‏1375 ش‏، ص 378    

7.الأنوار البهیة ، ص : 155

8.جلوه‏هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص : 210

9.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و كفر ( ترجمه كتاب الإیمان و الكفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)، 2جلد، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش، ص 184

10. باقر شریف قرشى، تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، مترجم محمدرضا عطائى، ناشر: آستان قدس رضوى‏-مشهد، سال چاپ: 1372 ش‏، ‏ج‏1   ص 383 و384   

 

 

 تبیان


[ شنبه 2 دی 1391

] [ ] [ کیان ]

[ ]

بزرگ مبلغ قیام عاشورا

بزرگ مبلغ قیام عاشورا

یا سجاد


امام علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام مشهور به «سجاد»، چهارمین امام شیعیان، بنا به قولی مشهور، در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری متولد شد و در 12 محرم سال 95 هجری قمری به دست ولید بن عبدالملك به شهادت رسید.

امام زین العابدین علیه السلام زمانی دیده به جهان گشود كه زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علی بن ابیطالب علیه السلام بود. آن حضرت 3 سال از خلافت علوی و حكومت چند ماهه امام حسن علیه السلام را درك كرد.

امام سجاد علیه السلام در عاشورای سال 61 هجری قمری حضور داشت و در آن واقعه به صورتی معجزه آسا نجات یافت و پس از شهادت پدرش امام حسین علیه السلام مسئولیت زمامداری شیعیان از جانب خدا بر عهده او گذاشته شد و از آن روز تا روزی كه به شهادت رسید با زمامدارانی چون یزید بن معاویه، عبدالله بن زبیر، معاویه بن یزید، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و ولید بن عبدالملك، معاصر بود.

 

توجّه عمیق به بینوایان

امام سجّاد (علیه السلام) به تأمین معاش زندگی افراد بی‏بضاعت و مستمند، توجّه عمیق و اقدام همه جانبه داشت، علاوه بر این‏كه با نظم خاصّی از صد خانواده فقیر مدینه به طور مستمرّ سرپرستی می‏كرد، به بینوایان دیگر نیز توجّه داشت، او نان و آذوقه را در انبان می‏كرد و خودش آن را بر دوش می‏گرفت و به صورت ناشناس و محرمانه برای آنها می‏برد، نیازمندان هرگاه او را می‏دیدند به همدیگر می‏گفتند صاحب الجَراب (صاحب انبان) آمد. آن بزرگوار وقتی كه فقیر را می‏دید نه تنها با نظر خشمگین یا تحقیرآمیز به او نگاه نمی‏كرد، بلكه با شادمانی می‏گفت: «آفرین به كسی كه توشه مرا به سوی آخرت حمل می‏كند.» (علاّمه سروی ، مناقب آل ابیطالب ، ج4، ص153 و 154)

یكی از شخصیت‏های عصر آن حضرت به نام زُهْری می‏گوید: در یك شب سرد و تاریك زمستانی امام سجّاد (علیه السلام) را دیدم؛ بار آرد و هیزم بر پشت گرفته بود و عبور می‏كرد، پرسیدم: این بار چیست؟ فرمود: قصد سفر دارم، این توشه راه سفر است كه آماده كرده‏ام تا به محلّه حُرَیز ببرم.

غلامِ خود را به آن حضرت معرّفی نمودم و عرض كردم: «شما زحمت نكشید، غلام من بار شما را حمل می‏كند.» فرمود: نه. عرض كردم: پس اجازه بدهید خودم آن را حمل كنم، فرمود: «من زحمتی را كه موجب نجات من در سفر خواهد شد، و پیمودن راه سفر مرا نیكو كند، از خود دور نمی‏كنم.»

آن بزرگوار وقتی كه فقیر را می‏دید نه تنها با نظر خشمگین یا تحقیرآمیز به او نگاه نمی‏كرد، بلكه با شادمانی می‏گفت: «آفرین به كسی كه توشه مرا به سوی آخرت حمل می‏كند.»

پس از چند روزی او را در مدینه دیدم، پرسیدم شما فرمودید به مسافرت می‏روم، پس چرا مسافرت نكردی؟ فرمود: ای زُهْری، منظورم از مسافرت، آن سفری كه تو گمان كردی نبود، بلكه منظورم سفر مرگ بود كه خود را برای آن آماده می‏ساختم، آن‏گاه فرمود: «همانا آمادگی برای سفر مرگ، اجتناب از كارهای حرام، و بخشش عطایای نیك به مردم است.» (علاّمه سروی ، مناقب آل ابیطالب ، ج4، ص153)

 

خشنودی به رضای الهی

امام باقر (علیه السلام) نقل كرد، پدرم امام سجّاد (علیه السلام) فرمود: دچار بیماری سختی شدم، پدرم به من فرمود: چه میل داری؟ گفتم: میل دارم به گونه‏ای باشم كه در برابر تدبیر و خواست خدا، خواسته دیگری نداشته باشم. پدرم فرمود: احسن و آفرین كه به ابراهیم خلیل(علیه السلام) شباهت یافته‏ای.» در آن هنگام كه دشمنان می‏خواستند او را به درون آتش شعله‏ور بیفكنند، جبرئیل نزد او آمد و گفت: آیا حاجتی داری؟ ابراهیم (علیه السلام) گفت: در برابر مقدّرات پروردگارم چیز دیگری درخواست نمی‏كنم، بلكه خدا مرا كفایت می‏كند، و او پشتیبان خوبی‏است.» (محدّث قمی، انوار البهیّه، ص 166)

 

نقش امام در زنده نگهداشتن قیام عاشورا

از آن جا كه شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش از منظر عمومى، آثار ویرانگرى براى حكومت‏بنى‏امیه داشت و مشروعیت آن را زیر سۆال برده بود و نیز براى این كه این تراژدى غم‏بار به دست فراموشى سپرده نشود، امام چهارم با گریه بر شهیدان نینوا و زنده نگهداشتن یاد و خاطره جانبازى آنان اهداف شهیدان كربلا را دنبال مى‏كرد. ‏حادثه كربلا و قیام جاودانه عاشورا به قدرى دلخراش بود كه شاهدان آن مصیبت عظیم تا زنده بودند آن را فراموش نكردند.

یا سجاد

هر وقت امام مى‏خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب مى‏افتاد، اشك از چشمانش سرازیر مى‏شد. هنگامى كه سبب گریه آن حضرت را مى‏پرسیدند مى‏فرمود: «چگونه گریه نكنم، در حالى كه یزیدیان آب را براى وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولى به روى پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.»

بزرگ مبلغ قیام عاشورا، حضرت امام سجاد علیه السلام، با سخنرانى و خطبه‏هاى آتشین خود توانست نهضت‏حق‏طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد. اینك بعد از گذشت پانزده قرن همچنان این قیام، پرشكوه و جاودانه است.

 

راز شهادت امام سجّاد چهارم

موضع‏گیری‏های قاطع و پر صلابت امام سجّاد (علیه السلام) در برابر هشام‏بن عبدالملك (دهمین خلیفه‏اموی) و عظمت روز افزون امام (علیه السلام) در میان مردم، به ویژه در میان مردم حجاز موجب شد كه هشام به قتل امام سجّاد (علیه السلام) كمر بست، برادر او ولید بن عبدالملك، به دستور او، آن حضرت را مسموم كرده و به شهادت رساندند.

هر وقت امام مى‏خواست آب بیاشامد، تا چشمش به آب مى‏افتاد، اشك از چشمانش سرازیر مى‏شد. هنگامى كه سبب گریه آن حضرت را مى‏پرسیدند مى‏فرمود: «چگونه گریه نكنم، در حالى كه یزیدیان آب را براى وحوش و درندگان بیابان آزاد گذاشتند ولى به روى پدرم بستند و او را تشنه به شهادت رساندند.»

آن بزرگوار به جرم دفاع از حیثیت اسلام، و مبارزه با طاغوت‏های اموی و مروانی، شهد شهادت نوشید، چند روز در بستر شهادت آرمیده بود، معالجات سودی نبخشید، او در لحظه آخر عمر همان وصیّت پدرش را بازگو كرد و فرمود: هنگامی كه پدرم امام حسین (علیه السلام) وفات كرد، ساعتی قبل مرا به سینه‏اش چسبانید و فرمود:

« ای پسر جانم! بپرهیز از ستم كردن بر كسی كه یاوری برای انتقام تو، جز خدا ندارد.»

نیز به پسرش امام باقر (علیه السلام) فرمود: پسرم! تو را به همان سخن وصیّت می‏كنم كه پدرم هنگام شهادت مرا به آن وصیّت كرد: ای پسر جان! در راه حقّ صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج‏آور باشد.» (محمدبن یعقوب كلینی، اصول كافی، ج2، ص331، و 91)

به این ترتیب آن امام هُمام بعد از نهضت عظیم امام حسین (علیه السلام) پس از حدود 35سال مبارزه به صورت‏های گوناگون، در 75 سالگی به لقاءاللّه پیوست، و با خون سرخ خود پای نهضت خونین پدرش را امضاء كرد.


 


منابع:

کتاب: امام سجاد علیه السلام از كربلا تا شهادت ـ سید عباس رفیعى‏پور

کتاب: امام سجاد(علیه السلام) سرچشمه كمالات انسانی ـ محمد محمّدی اشتهاردی

سایت دانشگاه علوم پزشکی تهران

تبیان

[ شنبه 2 دی 1391

] [ ] [ کیان ]

[ ]